موضوع: "سایر موضوعات"

هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند.

روزی شخصی به پروانه ای که تلاش میکرد از پیله خارج شود، نگاه میکرد. مدتی گذشت دید پروانه سختی زیادی را متحمل شده است، بنابراین به کمک قیچی پیله را شکافت تا کمکی کرده باشد و پروانه راحت بیرون بیاید، اما اتفاقی که افتاد این بود که پروانه برای همیشه عمرش نتوانست پرواز کند، آن شخص فهمید علت اینکه پروانه انفدر باید تلاش میکرد تا پیله را بشکافد این بود که بالهای زیبایش شکل بگیرد و قوی شود تا بتواند پروزا کند.

شاید مشکلات و سختی هایی که خداوند به ما داده است یکی از دلایلش این باشد که میخواهد، ما بال پرواز پیدا کنیم و به درجات بالاتر برسیم. پس قدر سختی ها را بدانیم.

هر که در این بزم مقرب تر است      جام بلا بیشترش می دهند.

ترویج خرافه در شبکه‌های موبایلی با آغاز ماه ربیع/ ماجرای حدیث مشهور «بشارت بهشت»

همزمان با پایان یافتن ماه صفر و حلول ماه ربیع الاول شاهد رواج یک باور غلط هستیم که بیشتر در شرایط کنونی از طریق پیامک، ایمیل یا شبکه‌های نظیر وایبر، واتس‌اپ، تلگرام و … منتشر می‌شود، با این مضمون که پیامبر(ص) فرموده است: «هر کس خروج از ماه صفر را به من اطلاع دهد، اهل بهشت است»! به همین خاطر برخی افراد در اولین شب ماه ربیع‌الاول بر درب مساجد حاضر شده تا به نوعی پایان ماه صفر را اعلام کنند!


این باور غلط که به صورت بشارت بهشت از قول پیامبر(ص) در راستای خوشنودی ایشان از پایان یافتن ماه صفر و آغاز ماه ربیع الاول صورت می‌گیرد، متأسفانه باعث شده اصل و شأن حدیث، مورد غفلت قرار گرفته و مفهوم آن وارونه جلوه داده شود.

اما اصل واقعه و حدیث چیست؟ این روایت در شأن یکی از بهترین صحابه پیامبر اعظم(ص) ابوذر غفاری است که به دلیل رواج آن باور غلط، محور حدیث به کلی فراموش شده است.

این حدیث در باب «معنى قول النبی ص من‏ بشرنی‏ بخروج‏ آذار فله الجنة» از کتاب معانی الاخبار (النص / ۲۰۴) و همچنین کتاب علل الشرایع مرحوم شیخ صدوق (ج ۱ / ص ۱۷۵) و در روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه اثر مرحوم محمد تقی مجلسی (ج ۱۳ / ص ۳) و با سلسله‌ سند زیر بیان شده است:

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الشَّیْبَانِیُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبُ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الوَرَّاقُ وَ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ‏ الدَّقَّاقُ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَکْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِیمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَبْدِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ»

سلسله سند این روایت به صحابی بزرگوار عبدالله بن عباس منتهی می‌شود که وی اصل واقعه را این‎گونه توصیف می‌کند:

«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ‏ کَانَ النَّبِیُّ ص ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَسْجِدِ قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَقَالَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْکُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ قَامَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَخَرَجُوا وَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ یُحِبُّ أَنْ یَعُودَ لِیَکُونَ أَوَّلَ دَاخِلٍ فَیَسْتَوْجِبَ الْجَنَّةَ، فَعَلِمَ النَّبِیُّ ص ذَلِکَ مِنْهُمْ فَقَالَ لِمَنْ بَقِیَ عِنْدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ: إِنَّهُ سَیَدْخُلُ عَلَیْکُمْ جَمَاعَةٌ یَسْتَبِقُونَ. فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ، فَعَادَ الْقَوْمُ وَ دَخَلُوا وَ مَعَهُمْ أَبُوذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، فَقَالَ لَهُمْ فِی أَیِّ شَهْرٍ نَحْنُ مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِیَّةِ؟ فَقَالَ أَبُوذَرٍّ قَدْ خَرَجَ آذَارُ یَا رَسُولَ اللَّهِ.

فَقَالَ(ص): قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَاذَرٍّ وَ لَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کَیْفَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ عَنْ حَرَمِی بَعْدِی لِمَحَبَّتِکَ لِأَهْلِ بَیْتِی فَتَعِیشُ وَحْدَکَ وَ تَمُوتُ وَحْدَکَ وَ یَسْعَدُ بِکَ قَوْمٌ یَتَوَلَّوْنَ تَجْهِیزَکَ وَ دَفْنَکَ أُولَئِکَ رُفَقَائِی فِی الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُون‏»

از ابن عباس نقل شده که گفت: روزی پیامبر(ص) به همراه تعدادی از اصحاب‌شان در مسجد قبا نشسته بودند، رسول خدا (ص) فرمود: اولین کسی که الان بر شما وارد می‌شود، مردی از اهالی بهشت است!

برخی از اصحاب تا این سخن را شنیدند، برخاسته و از مسجد خارج شدند تا دوباره وارد شده و اولین کسی باشند که بهشت بر او واجب می‌شود، پیامبر(ص) متوجه شده و به بقیه اصحاب که نزد ایشان بودند، فرمودند: اکنون جماعتی در حال سبقت گرفتن از یکدیگر، بر شما وارد می‌شوند، (ولی از میان آن‌ها) کسی که پایان یافتن ماه آذار (نام یکی از ماه‌های رومی معادل ماه خرداد و در آن زمان معادل ماه صفر) را بر من بشارت بدهد، اهل بهشت است.

آن جماعت برگشتند و وارد شدند و ابوذر نیز همراه‌شان بود، پیامبر(ص) به آن‌ها فرمود: ما در کدام ‌یک از ماه‌های رومی هستیم؟ ابوذر گفت: یا رسول الله! ماه آذار به پایان رسیده است.

پیامبر(ص) فرمود: ای اباذر! من این مسأله را می‌دانستم، ولی دوست داشتم قوم من بدانند که تو مردی از اهالی بهشتی و چطور این‌گونه نباشد، در حالی که تو بعد از من به دلیل محبتت به اهل بیتم، از حرم من طرد (تبعید) می‌شوی، تنها زندگی می‌کنی و تنها می‌میری و قومی که امر کفن و دفن تو را انجام می‌دهند، به واسطه‌ تو خوشبخت می‌شوند، آن‌ها دوستان من در بهشتی هستند که به پرهیزکاران وعده داده شده است.

این در حالی است که در میان کتب حدیث، تنها روایتی که اشاره به پایان یافتن ماه صفر و آغاز ربیع داشته باشد، همین روایت است، به نظر می‌رسد، در برخورد با روایتی که در فضای مجازی و اجتماعی مطرح می‌شود و به گونه‌ای منطبق بر عقل و منطق نیست، باید با دیده تأمل نگریسته شود و از کارشناسان خبره از میزان صحت حدیث مطمئن شد.

مقام برزخيّت كبري نبي‌ اکرم (ص)

بسم الله الرّحمن الرّحیم


}بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءَهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ{[1]

عموم مردم از اين‌كه انساني به عنوان پيامبر حامل نواميس عالم هستي باشد در تعجب‌اند، و كافران مي‌گويند: آن چيز عجيبي است.

علت آن‌كه كافر و غير كافر از وجود پيامبر(ص) تعجب مي‌كنند عبارت است از:

الف: نشناختن خدا « وَمَا قَدَرُواْ اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى بَشَرٍ مِّن شَيْءٍ ….»[2]

ب: جايگاه نبي‌الله و مقام برزخيت كبري آن حضرت را نشناختند.

ج: جايگاه و وسعت انسان را كه تا كجاها مي‌تواند وسعت يابد، را نشناختند.

اگر جايگاه نبي‌الله(ص)  و منذر را مي‌شناخنتند برايشان عجيب نبود كه بايد به تعادل‌آمدن انسان، انساني كه در اوج تعادل است در منظر بشر قرار گيرد و بشر را متذكر تعادل واقعي خود نمايد وگرنه دچار يك سرگرداني و نيهيليسم بي‌كاراكتر مي‌شود.

مقام جامعيت يا برزخيّت كبري نبي‌الله(ص)

1- هر يك از موجودات صراطى خاص و هدايتى مخصوص به خود دارند و لذا رسول خدا(ص)  فرمود: «وَ الطُّرُقُ إلى اللّه بِعَدَدِ انْفاسِ الْخلايِق.[3] و چون در هر تعيّن و انانيّت، حجابى است ظلمانى و در هر وجود و انّيّت، حجابى است نورانى، و  انسان از آن جهت كه مجمع تعيّنات و جامع وجودات است، محجوب‌ترين موجودات است از حق تعالى. و شايد اشاره به اين معنى باشد آيه كريمه «‏ثُمَّ رَدَدْناهُ اسْفَلَ سافِلين»[4] و از اين جهت، صراط انسانى طولانى‏تر و ظلمانى‏تر صراط‌ها است.

و چون «ربّ» انسان حضرت اسم اللّه اعظم است، كه ظاهر و باطن و اول و آخر و رحمت و قهر و بالاخره اسماء متقابله نسبت به او على السّواء است، از براى خود انسان در منتهاى سير بايد مقام برزخيّت كبرى حاصل شود، و از اين جهت صراط او ادقّ از همه صراط‌ها است.[5]

پس بايد انساني كه در مقام تعيّن برزخيّت كبري است همواره مدّ نظر انسان‌ها باشد تا بتوانند از جنبة انحراف به بعضي از اسماء و غفلت از بعضي ديگر مصون باشند. ممكن است انسان از حجاب غلو يا كثرت خارج شده باشد ولي اين رسيدن به برزخيّت و تعادل كبري نيست و به همين جهت معصوم مي‌فرمايد: « نَحْنُ آلُ محمدٍ، اَلنَّمَطُ الاوسطُ الَّذي لا يُدْرِكُنا الغالي و لا يَسْبِقُنا التالي».[6]

2- «تقويم» انسان در اعلى علّييّنِ جميع اسمائى است، و به همين جهت تا «اسفل سافلين» مردود شده و «صراط» او از «اسفل سافلين» شروع و به «اعلا علّيّين» ختم شود. و اين صراط آنهايى است كه حق تعالى به آنها انعام فرموده به نعمت مطلقه، كه آن نعمتِ كمالِ جمعِ اسمائى است كه بالاترين نعمت‌هاى الهيّه است. و صراط‌هاى ديگر، چه صراط سعداء و «منعم عليهم» باشد و چه صراط‌هاى اشقياء باشد، به قدر نقصان از فيضِ نعمتِ مطلق، داخل در يكى از دو طرف افراط و تفريط خواهد بود. پس صراط انسان كامل فقط صراط «منعم عليهم» به قول مطلق است. و اين صراط بالاصاله مختص به ذات مقدّس نبىّ ختمى است، و براى ديگر اولياء و انبياء بالتبعيّه ثابت است.[7]

3- انسان كامل چون مظهر جميع اسماء و صفات، و مربوب حق تعالى به اسم جامع است، هيچ‌يك از اسماء را در آن غلبة تصرف نيست، و داراى مقام وسطيت و برزخيّت كبرى است و سيرش بر طريقه مستقيمة وسطية اسمِ جامع است. و ساير اَكوان هريك اسمى از اسماءِ محيطه يا غير محيطه در آن‌ها متصرف است و مظهر همان اسم هستند، و بَدْء  و عود آن‌ها به همان اسم است، و اسم مقابل آن در بطون است و متصرف آن نيست، پس، حق تعالى به مقام اسم جامع و رب الانسان بر صراط مستقيم است، چنانچه فرمايد: «إنّ ربّى عَلى صِراطٍ مستقيم».[8] يعنى مقام وسطيت و جامعيت بدون فضل صفتى بر صفتى و ظهور اسمى دون اسمى.  و مربوب آن ذات مقدس بدين مقام نيز بر صراط مستقيم است، بدون تفاضل مقامى از مقامى و شأنى از شأنى، و تقاضاي «اهْدِنا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» تقاضاي صراطى است كه ربّ الانسان الكامل بر آن است - آن بر وجه ظاهريت و ربوبيت، و اين بر وجه مظهريت و مربوبيت - و ديگر موجودات و سائرين إلى اللّه هيچ‌يك بر صراط مستقيم نيستند، بلكه اعوجاج دارند، يا به جانب لطف و جمال، يا به طرف قهر و جلال. و مؤمنين چون تابع انسان كامل هستند در سير، قدم خود را جاى قدم او گذارند و به نورِ هدايت و مصباحِ معرفت او سير كنند و تسليم ذات مقدس انسان كامل هستند و از پيش خود قدمى برندارند و عقل خود را در كيفيت سير معنوى إلى اللّه دخالت ندهند، از اين جهت؛ صراط آن‌ها نيز مستقيم و حشر آن‌ها با انسان كامل و وصول آن‌ها به تبع وصول انسان كامل است، به شرط آن‌كه قلوب صافيه خود را از تصرفات شياطين و انيّت و انانيّت حفظ كنند، و يكسره خود را در سير، تسليم انسان كامل و مقام خاتميت كنند.[9]

والسلام عليكم و رحمة‌الله و بركاته»


1- سوره ق آيه 2

2 - سوره انعام آيه 91

3 - جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار ص 8 و 95 و 121

4 - سوره تين آيه 5

5 - آداب الصلواة امام خميني«رحمة‌الله‌عليه» ص289

6 - كافي ج1 ص 136

7 - آداب الصلواة ص 293

8 - سوره هود آيه 56

9 - چهل حديث امام خميني«رحمة‌الله‌عليه» ص 531

استاد طاهرزاده

حدادیان:اربعین،راهپیمایی برائت از مشرکین بود

سعید حدادیان، مداح و شاعر اهل بیت(ع)، در برنامه تلویزیونی «سوگ عرشیان» با اشاره به سیره امام رضا(ع) و ضرورت عمل به بیانات و تأکیدات اهل بیت(ع) گفت: روزی یکی از مباشران امام رضا(ع) در انجام امور خیریه به نزد ایشان می‌آید و از وضعیت همسایه خود که در عین ارتکاب به باده‌نوشی، ادعای شیعه بودن دارد، شکایت می‌کند و از امام(ع) می‌خواهد تا راهی را پیش روی او بگذارند. امام(ع) می‌فرمایند که اگر شیعه ما یک قدم از صراط دور شود، ما او را برمی‌گردانیم.

سعید حدادیان ادامه داد: چند زمانی از آن ماجرا گذشت. روزی امام(ع) به مباشر خود فرمودند که برای انجام کار خیری باید 60 دینار بپردازد. فرد به دلیل عدم توانایی مالی ناراحت و پریشان‌حال می‌شود و از خداوند طلب کمک می‌کند. ناگهان همان همسایه به در خانه مباشر می‌آید و کیسه‌ای حاوی 60 دینار به او می‌دهد و می‌گوید این پول از راه حلال به دست آمده و من فکر کردم بهتر است این پول در جای بهتری خرج شود. این را شما بگیر و برای امام رضا(ع) خرج کن. ببینید، ما بد و خوب زیاد داریم، اما دستور امام رضا(ع) این است که با هم بسازید و همدیگر را بسازید.

بخش دیگر سخنان حدادیان به مراسم شکوهمند اربعین امسال اختصاص داشت. وی در این‌باره گفت: راه‌پیمایی بزرگ اربعین امسال، راهپیمایی برائت از مشرکین بود؛ چراکه آنچه خداپرستی است در شیعیان امام حسین(ع) است. اربعین 20 میلیون زائر در کربلا بودند، اما 28 صفر، امام حسن(ع) زائر ندارد و حرم نبوی خلوت است. امیدواریم یک همچین روزهایی را هم در مدینه داشته باشیم:

ای کاش شبیه اربعین امسال

راه حرم فاطمه هم باز شود

وی در این برنامه سروده‌هایی را نیز به این شرح تقدیم آستان مقدس امام رضا(ع) کرد:

نداری‌های ما با آنچه داری جور می‌آید

به هر بیتی سلیمان می‌نشیند مور می‌آید

بشارت باد نزدیک اذان صبح دریا شد

صدای ربنای رودها از دور می‌آید

دعای مادرم در صحن گوهرشاد عطری شد

که از گهواره با من بوده و تا گور می‌آید

نمی‌دانم چه اسراری است در دربار این سلطان

که هرکس دلشکسته می‌رود مسرور می‌آید

ز چشم زائری هنگام رفتن در حرم خواندم

دل دریایی‌اش موسی شده از طور می‌آید

صلات ظهر هم از گوشه این صحن‌ها گویا

صدای ناله نیمه شب منصور می‌آید

به‌بهانه سالگرد رحلت استاد اخلاق و عرفان آخرین اربعین آقا مجتبی تهرانی

دکتر محسن اسماعیلی عضو حقوقدان شورای نگهبان و از شاگردان مرحوم آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی به‌مناسبت دومین سالگرد ارتحال آن عالم ربانی در یادداشتی به آخرین حضور ایشان در مراسم پیاده‌روی اربعین پرداخته و یاد و خاطره استاد را گرامی داشته که در ادامه می‌خوانید:

حضرت استاد آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی تهرانی (قدس سره الشریف) را می‌گویم که در آستانه اربعین به جوار معشوق دیرینش شتافت و هرروز که می‌گذرد خلأ پرناشدنی وجود مبارکش را بیشتر حس می‌کنیم. نمی‌دانم که از آن روز تا‌کنون چندین و چندبار در برابر این پرسش جانسوز جوانان و دانشجویان وامانده‌ام که با حسرتی بی‌پایان می‌پرسند: بدون او چه می‌توان کرد؟

خوشا به حالش که مصداق تام عمل به این توصیه امیر مؤمنان(ع) بود که می‌فرماید: با مردم چنان زندگی کنید که اگر ماندید پیرامون شمع وجودتان بگردند و اگر رفتید بر داغ فراقتان بگریند.

آخرین سال حضورش در اربعین بود که یکی از دوستان برای وداع به محضر ایشان رسید. او می‌خواست برای زیارت اربعین عازم کربلا شود، آمده بود تا ضمن خداحافظی دستورالعملی بگیرد. من نیز در محضر استاد بودم. تا شنید که او مسافر کربلاست، منقلب شد. با افسوس، آهی از نای جان برآورد و یاد سال‌هایی کرد که مقیم نجف بوده و در چنین ایامی پیاده به‌سوی حرم امام حسین(ع) می‌شتافت. به راهپیمایی اربعین و آثار معنوی‌اش سفارش کرد و در ضمن گفته‌هایش به ‌خاطره‌ای از گرفتن حاجت از این قدرت نمایی شیعی اشاره کرد:

«یک سال از طریق کنار شط به کربلا می‌رفتیم. این طریق دوبرابر مسافت جاده، امّا باصفا بود، من و مرحوم آقا سیدعبدالهادی (شیرازی) جلو می‌رفتیم و تعدادی از طلاب و معاریف هم پشت سر ما در حرکت بودند. تقریباً یک ساعت به غروب بود که در راه، زنی از عشایر جلوی ما را گرفت و برای پذیرایی و استراحت به درون مهمان‌خانه‌اش (که مُضیف می‌نامند) دعوت کرد.

آقا سیدعبدالهادی که اهل نجف هم بود، تشکر کرد (تا بتوانیم راه بیشتری طی کنیم). امّا آن زن اصراری بی‌اندازه کرد. وقتی ایشان دوباره نپذیرفت، عصبانی شد و شروع به پرخاش کرد!

زن عرب ناگهان و در حالی که عصبانی بود، مرا بغل کرد تا به‌زور به‌سمت مُضیف ببرد و شوهرش را هم به‌کمک صدا زد!»
استاد درحالی‌که چهره‌اش گلگون و برافروخته‌تر شده بود، ادامه داد: «بالاخره چاره‌ای نبود و با همراهان به مُضیف آنها رفتیم که با سَعَف و نی ساخته بودند و خیلی هم کوچک بود؛ به‌طوری که مجموع ما که حدود ۲۰تا ۲۵ نفر بودیم، شب به‌سختی خوابیدیم.

به هر حال شوهر آن زن دلیل اصرارشان را که یک نذر بود توضیح داد و گفت: ما چندین سال است که ازدواج کرده ولی بچه‌دار نشده بودیم. پارسال به کربلا رفتم؛ به حرم (حضرت) عباس؛ و به او گفتم: اگر در سال بعد بچه‌دار شویم، زائرانِ برادرت را پذیرایی می‌کنم و حالا بچه‌دار شده‌ایم. آن مرد رفت و نوزادشان را آورد و ما دیدیم.

آن زن و شوهر خیلی هم فقیر بودند. یک گوسفند بیشتر نداشتند. آن مرد‌‌ همان گوسفند را هم ذبح کرد و درسته پخت و سر سفره آورد…». آن پیر فرزانه که سخت دگرگون شده بود، سال بعد به‌اصرار ما برای سفر به عتبات آماده شد، همه مقدمات نیز انجام شد، اما ناگهان پیغام داد: «منم که دیده به‌دیدار دوست کردم باز».

او رفت و اینک همه ما در هر گامی که برای زیارت اربعین به‌سوی کربلا برمی‌داریم، به یاد او هم زمزمه می‌کنیم: «اَلسَّلامُ عَلی وَلِی‌الله وَ حَبیبِهِ؛ اَلسَّلامُ عَلی خَلیلِ‌الله وَ نَجیبِهِ؛ اَلسَّلامُ عَلی صَفِی‌الله وَ ابْنِ‌صَفِیهِ؛ اَلسَّلامُ عَلی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ؛ اَلسَّلامُ علی اَسیرِ الْکرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَراتِ…».

1 3 4
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31