راه ظهورت را بستم....

ما که از عشق حسین (ع) دم میزنیم

کوچه ها را رنگ ماتم میزنیم

پس چرا هر لحظه با رفتار خود

بر دل صاحب زمان (عج) غم میزنیم

خاطره ای از شهید ردانّی پور

در فتح المبین به سختی مجروح شد. منتقل شد به بیمارستانی در تهران. وقتی حالش بهتر شد قصد بازگشت به جبهه داشت. اما هیچ پولی همراهش نبود. اما می دانست چه کند!

عصر جمعه بود. مشغول دعای فرج شد. از خود آقا تقاضای کمک کرد. بعد از نماز جمعه جمعیتی برای ملاقات با جانبازان به بیمارستان آمدند. سیدی از جمع خارج شد و به سراغ مصطفی آمد. یک کتاب دعا به او هدیه داد و رفت!

در میان صفحات کتاب چند اسکناس بود. این پول هزینه کرایه و شام او را تأمین کرد. به جبهه که رسید این پول تمام شد!

برای بچه ها مداحی می کرد. صحبت می کرد. کلام او بسیار مۆثر بود. سخنرانی او قبل از عملیات بیت المقدس آن چنان گیرا بود که بچه ها برگه های مرخصی را پاره کرده و ماندند. اولین گروهی که وارد خرمشهر شد نیروهای تحت امر او بودند.

مصطفی فرمانده سپاه سوم صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه شریف) بود. پنج تیپ و لشگر را فرماندهی می کرد. لشگرهای 25 کربلا، 17 علی بن ابی طالب(علیه السّلام)، 10 سیدالشهداء(علیه السّلام)، 8 نجف و 14 امام حسین(علیه السّلام) تحت امر او بودند.

از او خواسته بودند مسئولیت نیروی زمینی سپاه را به عهده بگیرد. اما قبول نکرد.

بعد از عملیات رمضان همه مسئولیتها را تحویل داد! چه شده بود نمی دانیم. می گفت تا حالا تکلیف بود مسئول باشم. اما حالا می خواهم بسیجی باشم.

برگشت اصفهان. آماده شد برای ازدواج. می خواست همسرش از سادات باشد. به خاطر علاقه به حضرت زهرا(علیها السّلام). برای همین با همسر یکی از شهدا که از سادات بود ازدواج کرد.

مجلس عروسی او بسیار ساده و با صفا بود. همه شاد و خوشحال بودند. در پایان مراسم خیلی باجدّیت گفت.

فکر نکنید من با ازدواج به دنیا چسبیده ام. ازدواج وظیفه ای بود. جبهه و جهاد هم وظیفه دیگری است.

سه روز بعد ازازدواج راهی شد. مرحله بعدی عملیات والفجر2 در حال انجام بود. با گردان یا زهرا(علیها السّلام) به جلو رفت. پیکر بچه هایی که بر روی تپه برهانی مانده بود به عقب منتقل کرد.

مصطفی ردانّی پور با سمت یک بسیجی به عملیات آمد و همانجا مشغول مبارزه شد.

قبل از عملیات به برادرش گفت: می خواهم جایی بمانم که نه دست شما به من برسد. نه دست دشمنان!

روز نیمه مرداد62 روز معراج مصطفی بود. پیکرش همانجا ماند. روی تپه برهانی در ارتفاعات پیرانشهر.

مدتی بعد نیروها عملیات دیگری کردند. پیکر ده ها شهید به عقب منتقل شد. ده سال بعد بچه های تفحص چهارصد پیکر شهید را از ارتفاعات پیرانشهر به عقب منتقل کردند.

به همه سپرده بودیم اگر همراه شهیدی انگشتر عقیق درشتی پیدا کردید خبر دهید. اما خبری از مصطفی نبود.

برای مصطفی این فرمانده بزرگ جنگ کسی مراسم نگرفت. اصلاً خبر شهادتش را کسی نگفت.

شاید فکر می کردند جنازه اش به دست دشمن افتاده. شاید فکر می کردند اسیر شده.

اما گویی گمنامی صفتی است که همه عاشقان حضرت زهرا(علیها السّلام) به آن آراسته اند.

آیت‌الله جوادی:راهپیمایی اربعین در جهان سابقه ندارد

حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی استاد اخلاق حوزه علمیه قم، در سلسله جلسات درس اخلاق ، زیارت ائمه اطهار(ع) را تلو زیارت خداوند خواند و اظهار داشت: زیارت ائمه اطهار(ع) و اولیای الهی در تلو زیارت خداوند معنی پیدا می‌کند؛ ازاین‌رو می‌توان از قُرب و بُعد ایشان را زیارت کرد گرچه از لحاظ درجات متفاوت است.

استاد اخلاق حوزه علمیه قم با تجلیل از حماسه آفرینی عزاداران حسینی(ع) در کربلا خاطرنشان کرد: خاصیت حسین بن علی(ع) این است که در راه دین قطعه، قطعه شد از این‌رو عزاداری ایشان در شرق و غرب عالم بی‌نظیر است.

وی افزود: چنین جمعیت میلیونی که پیاده و سواره از راه دور و نزدیک، فاصله‌ طولانی را طی کنند و زمزمه زیر لبشان ذکر «یا حسین بن علی» باشد در جهان سابقه ندارد و برای کسی مقدور نیست.

حضرت آیت الله جوادی آملی به بیانات زینب کبری(س) اشاره کرد و یادآور شد: آن روزی که حضرت زینب(س) سوگند یاد کرد و خطاب به یزید فرمود «تو نام ما اهل بیت(ع) را نمی‌توانی خاموش کنی» یعنی همین که امروز در کربلا مشاهده می‌شود.

وی سیدالشهدا(ع) را مظهر فیض الهی خواند و تأکید کرد: ائمه اطهار(ع)‌ از خداوند فیض گرفته‌اند و به ما فوض می‌رسانند چنان که درباره امام حسین(ع) می‌فرماید «بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حِیرَهِ الضَّلالَه» یعنی خون جگرش را داد، خون گلوی خود را داد، خون سر خود را داد، خون آن بچة شیری را داد تا مردم را متدیّن کند، مردم را از جهالت نجات داده و آگاه کند.»

استاد درس خارج حوزه علمیه قم ابراز کرد: اگر کسی توفیق پیدا کرد امام حسین(ع) را از نزدیک زیارت کند به فوض و ثواب عظیمی رسیده است اما اگر این توفیق را نداشت زیارت از دور برایش ممکن و میسر است چون ائمه اطهار(ع) در دور و نزدیک حضور دارند.

وی با اشاره به حاضر بودن ائمه اطهار(ع) در هر زمان و زمینی گفت: انسان باید سعی کند در محضر ائمه اطهار(ع) حضور پیدا کند و اگر توفیق نداشت حضور را باور کند و بداند که «السلام علیک» لغو و بیهوده نیست و ائمه اطهار(ع) حاضرند و از راه دور و نزدیک جواب سلام را پاسخ می‌دهند.

مفسر برجسته قرآن کریم بیان داشت: در زیارت اربعین به امام حسین(ع) عرض می‌کنیم «ای فرزند رسول خدا(ص) شما آنچه لازمه تعلیم و تزکیه بود بیان کردید و آنچه که لازم بود با رفتار، گفتار و نوشتار فرمودید؛ شما برای امت کم نگذاشتید و فداکاری و ایثارگری کردید که در پیامبران الهی نیز سابقه نداشته است».

وی زیارت را حضور در محضر خداوند یا اولیای الهی دانست و خاطرنشان کرد: زیارت از خداوند شروع می‌شود و به ائمه اطهار(ع) و اولیای الهی می‌رسد و در زیارت لازم نیست تو مزور را ببینی بلکه همین که او تو را می‌بیند کافی است.

حضرت آیت الله جوادی آملی، زیارت را وابسته به حضور مزور عنوان کرد و افزود: از حضرت علی(ع) معنای «قدقامت الصلوه» را سؤال کردند و حضرت در پاسخ فرمودند «هان وقت الزیاره» اذان و اقامه به معنای اذن دخول برای ورود به حرم امن الهی است.

به‌بهانه سالگرد رحلت استاد اخلاق و عرفان آخرین اربعین آقا مجتبی تهرانی

دکتر محسن اسماعیلی عضو حقوقدان شورای نگهبان و از شاگردان مرحوم آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی به‌مناسبت دومین سالگرد ارتحال آن عالم ربانی در یادداشتی به آخرین حضور ایشان در مراسم پیاده‌روی اربعین پرداخته و یاد و خاطره استاد را گرامی داشته که در ادامه می‌خوانید:

حضرت استاد آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی تهرانی (قدس سره الشریف) را می‌گویم که در آستانه اربعین به جوار معشوق دیرینش شتافت و هرروز که می‌گذرد خلأ پرناشدنی وجود مبارکش را بیشتر حس می‌کنیم. نمی‌دانم که از آن روز تا‌کنون چندین و چندبار در برابر این پرسش جانسوز جوانان و دانشجویان وامانده‌ام که با حسرتی بی‌پایان می‌پرسند: بدون او چه می‌توان کرد؟

خوشا به حالش که مصداق تام عمل به این توصیه امیر مؤمنان(ع) بود که می‌فرماید: با مردم چنان زندگی کنید که اگر ماندید پیرامون شمع وجودتان بگردند و اگر رفتید بر داغ فراقتان بگریند.

آخرین سال حضورش در اربعین بود که یکی از دوستان برای وداع به محضر ایشان رسید. او می‌خواست برای زیارت اربعین عازم کربلا شود، آمده بود تا ضمن خداحافظی دستورالعملی بگیرد. من نیز در محضر استاد بودم. تا شنید که او مسافر کربلاست، منقلب شد. با افسوس، آهی از نای جان برآورد و یاد سال‌هایی کرد که مقیم نجف بوده و در چنین ایامی پیاده به‌سوی حرم امام حسین(ع) می‌شتافت. به راهپیمایی اربعین و آثار معنوی‌اش سفارش کرد و در ضمن گفته‌هایش به ‌خاطره‌ای از گرفتن حاجت از این قدرت نمایی شیعی اشاره کرد:

«یک سال از طریق کنار شط به کربلا می‌رفتیم. این طریق دوبرابر مسافت جاده، امّا باصفا بود، من و مرحوم آقا سیدعبدالهادی (شیرازی) جلو می‌رفتیم و تعدادی از طلاب و معاریف هم پشت سر ما در حرکت بودند. تقریباً یک ساعت به غروب بود که در راه، زنی از عشایر جلوی ما را گرفت و برای پذیرایی و استراحت به درون مهمان‌خانه‌اش (که مُضیف می‌نامند) دعوت کرد.

آقا سیدعبدالهادی که اهل نجف هم بود، تشکر کرد (تا بتوانیم راه بیشتری طی کنیم). امّا آن زن اصراری بی‌اندازه کرد. وقتی ایشان دوباره نپذیرفت، عصبانی شد و شروع به پرخاش کرد!

زن عرب ناگهان و در حالی که عصبانی بود، مرا بغل کرد تا به‌زور به‌سمت مُضیف ببرد و شوهرش را هم به‌کمک صدا زد!»
استاد درحالی‌که چهره‌اش گلگون و برافروخته‌تر شده بود، ادامه داد: «بالاخره چاره‌ای نبود و با همراهان به مُضیف آنها رفتیم که با سَعَف و نی ساخته بودند و خیلی هم کوچک بود؛ به‌طوری که مجموع ما که حدود ۲۰تا ۲۵ نفر بودیم، شب به‌سختی خوابیدیم.

به هر حال شوهر آن زن دلیل اصرارشان را که یک نذر بود توضیح داد و گفت: ما چندین سال است که ازدواج کرده ولی بچه‌دار نشده بودیم. پارسال به کربلا رفتم؛ به حرم (حضرت) عباس؛ و به او گفتم: اگر در سال بعد بچه‌دار شویم، زائرانِ برادرت را پذیرایی می‌کنم و حالا بچه‌دار شده‌ایم. آن مرد رفت و نوزادشان را آورد و ما دیدیم.

آن زن و شوهر خیلی هم فقیر بودند. یک گوسفند بیشتر نداشتند. آن مرد‌‌ همان گوسفند را هم ذبح کرد و درسته پخت و سر سفره آورد…». آن پیر فرزانه که سخت دگرگون شده بود، سال بعد به‌اصرار ما برای سفر به عتبات آماده شد، همه مقدمات نیز انجام شد، اما ناگهان پیغام داد: «منم که دیده به‌دیدار دوست کردم باز».

او رفت و اینک همه ما در هر گامی که برای زیارت اربعین به‌سوی کربلا برمی‌داریم، به یاد او هم زمزمه می‌کنیم: «اَلسَّلامُ عَلی وَلِی‌الله وَ حَبیبِهِ؛ اَلسَّلامُ عَلی خَلیلِ‌الله وَ نَجیبِهِ؛ اَلسَّلامُ عَلی صَفِی‌الله وَ ابْنِ‌صَفِیهِ؛ اَلسَّلامُ عَلی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ؛ اَلسَّلامُ علی اَسیرِ الْکرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَراتِ…».

هنوز هم راه قدس از کربلا می گذرد

اجتماع بزرگ شیعیان در پیاده روی اربعین چه اثراتی را بر قلوب مومنین در سراسر جهان می گذارد و این اثر از کجا نشات می گیرد؟

یکی از عوامل بسیار مهم تقویت ایمان، دیدن تجلی ایمان مومنین است. شما وقتی در مسجد نماز می خوانید ایمان دیگران را در حال سجده و رکوع می بینید و کسانی که خدا را در ظاهر ندیده اند ولی چگونه به سمت او سجده می کنند؛ این ایمانی که دیده می شود ایمان ما را هم تقویت می کند. هرچه ایمان در اوج خودش و لحظه های ناب خودش تجلی پیدا کند اثرش در ایمان دیگران بیشتر است و شهادت هم به همین دلیل آن اثر با عظمت را بر ایمان دیگران دارد.

وقتی در مسیر کربلا، در پیاده روی اربعین عشق و خلوص و محبت به اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را مردم مشاهده می کنند -که خودش معجره است- بعد از 1400 سال این همه ارادت رو به افزایش چگونه در دل ها پدید آمده ؟ این خود روایت یک معجزه است. مجزه ایمان به اولیاء خدا. زمانی که کسانی در این مسیر قرار بگیرند واین ایمان زائرین اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را ببینند موحد و مومن تر می شوند. هر کسی کاهل نمازی می کرد وقتی این اوج ایمان را می بیند نماز خوان تر می شود. ما باید کاری کنیم که ایمان ها تقویت شود. راحت ترین و موثرترین راه برای این کار این است که فرد، ایمان های متجلی شده را پیدا کند.

ایمان به ولی خداست که ریشه عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را تشکیل می دهد و الا مظلوم در عالم بسیار است حتی سر از بدن جدا، تشنه لب . درست است که حجم این مصائب به گونه ای خاص در کنار یکدیگر قرار گرفته و بی نظیر شده اما واقعا سوز عاشقان اباعبدالله الحسین (علیه السلام) به خاطر حجم مصیبت نیست. یک ذره از مصائب اباعبدالله الحسین (علیه السلام) هم چشم ها را گریان میکند. یک روضه کوتاه خوانده می شود همه بشدت متاثر می شوند و این نتیجه ایمان به ولی خداست. مومنین نمیتوانند کوچکترین اسایه ادب و مصیبت به اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را تحمل کنند لذا عزاداری برای ایشان تجلی ناب ترین ایمان هاست. ابلیس هم نماز می خواند اما بعد مشخص شد که ایمانش درست نبوده و کافر است . انسان زمانی که ایمان به ولی خدا بدست بیاورد صداقت ایمانش به خداوند هم مشخص می شود و لذا ایمان به ولی خدا علامت عمق ایمان به خداست. در اربعین میلیون ها نفر ایمان عمیق خود را به ولی خدا به نمایش می گذارند و معلوم است که اثر معنوی بالایی را بر انسان خواهد گذاشت و ضعف ایمان ها را بر طرف می کند.

حضور شیعیان کشورهای مختلف از سراسر جهان در پیاده روی اربعین نشان از چیست و از این فرصت چه استفاده ای می توان نمود؟

بیداری ملت ها در منطقه قبل از هر کشوری در عراق به راه افتاد و آن هم با اظهار ارادت به اباعبدالله الحسین (علیه السلام) که عمده تجلی آن نیز در زیارت با پای پیاده و هر سال از سال گذشته با شکوه تر است. عرض ارادتی که نه تبلیغات خاصی برایش شده و نه مردم آموزش های خاصی برای این موضوع دیده بودند. بعد از سی سال محجور بودن و مظلوم بودن ذکر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) به علت ظلم حزب بعث و با این همه تحولی که بی سابقه بود؛ این حرکت عظیم مردم نشان دهنده بیداری دل هاست که بعدها نمونه هایی از آن را در کشورهای دیگر هم به سطح خودشان مشاهده می کنیم.

ممکن است بسترهایی که موجب شد این بیداری به وجود بیاید امور متعددی باشد مثل اشغال‌گری آمریکا و نبرد صوری او با رژیم صدام؛ ولی به هر حال مردم فرصتی پیدا کردند و در این فرصت ایمان و بصیرت خودشان را به نمایش گذاشتند و این جریان به هر حال حرکتی است که راه خودش را در دل تاریخ باز خواهد کرد و به اهداف خودش خواهد رسید. امیدواریم در فضای جدیدی که در کشورهای منطقه به وجود آمده بتوانند با بزرگداشت عزای اباعبدالله الحسین (علیه السلام) این حقیقت مشترک بین مذاهب اسلامی را بیشتر تجلی دهند. مردم جهان باید اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را که عامل همه انقلاب هاست بهتر بشناسند. عشق به حسین(علیه السلام) در دل ها بیش از پیش جای خودش را باز نماید که با همین پیاده روی ها و همین حرکت های زینب وار مقدماتش را می توان فراهم کرد و انشاء الله حرکت میلیونی مردم در اربعین زمینه ساز یک بیداری جهانی شود.

اهمیت حضور عزاداران حسینی و مردم کشورمان در مراسم پیاده روی اربعین به چه میزان است؟

کسانی که گریه می کنند برای اباعبدالله الحسین (علیه السلام) حیف است بزرگترین مجلس عزاداری را درک نکنند. باید بیایند ببینند اباعبدالله الحسین (علیه السلام) با دل ها چه می کند و عظمت حج حسینی را از نزدیک مشاهده کنند و لذت ببرند و بهترین اشک های خودشان را در چنین محفل با عظمتی از دیدگان جاری کنند. کسانی که دوست دارند در این مجالس قطره ای از دریا باشند، بیایند در موقعیت پیاده روی اربعین قرار گرفته و قطره ای از اقیانوس عزاداران حسینی شوند. حیف است که اربعین کربلا درک نشود. میعادگاه اهل عبادت ایام حج تمتع است و میعادگاه عزاداران اباعبدالله الحسین (علیه السلام) اربعین در کربلاست و این از علائم شیعه است. بنده به همه ذاکران و سینه زنان حسینی عرض می کنم که اگر می خواهند اجرشان را از خانم زینب کبری (سلام الله علیها) بگیرند اربعین به کربلا بیایند. چرا که طبق روایات، این بانوی بزرگوار در اربعین به کربلا بر می گردند. ذاکرین و سینه زنان حسینی بیایند در کربلا اجرشان را حضوری از خانم حضرت زینب (سلام الله علیها) دریافت کنند. بزرگترین کار این است که در سیل کاروان حضرت قرار بگیریم و رجعت همه مردم به سوی اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را به چشم خود مشاهده کنیم رجعتی که انشاء الله مقدمه می شود برای تعجیل ظهور حضرت حجت (علیه السلام).

اگر کسانی می خواهند آینده جهان را ببینند و در رقم زدن آینده جهان موثر باشند بیایند و اربعین را ببینند. بزرگترین میعادگاه منتظران آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف). بیایند و ببینند که مقدمه چینی برای ظهور حضرت صاحب الزمان همین اجتماع اربعین حسینی است و بزرگترین سرمایه اجتماعی ما که محبت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) است؛ در اجتماع اربعین متجلی میشود.

یک زمانی حضرت امام خمینی(ره) می فرمودند راه قدس از کربلا می گذرد و این یک تعبیر کنایه ای و پر رمز و راز بود؛ چرا که هنوز هم راه قدس از کربلا می گذرد و آزادی قدس یعنی نجات جهان از استکبار و ظلم و راه آن تنها از مکتب حسینی و عشق حسینی عبور میکند که کربلا تجلی گاه این عشق است و از کربلاست که جهان بشری آزاد خواهد شد. انشاء الله از آینده جا نمانیم.

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31