موضوع: "مناسبتها"

هنوز هم راه قدس از کربلا می گذرد

اجتماع بزرگ شیعیان در پیاده روی اربعین چه اثراتی را بر قلوب مومنین در سراسر جهان می گذارد و این اثر از کجا نشات می گیرد؟

یکی از عوامل بسیار مهم تقویت ایمان، دیدن تجلی ایمان مومنین است. شما وقتی در مسجد نماز می خوانید ایمان دیگران را در حال سجده و رکوع می بینید و کسانی که خدا را در ظاهر ندیده اند ولی چگونه به سمت او سجده می کنند؛ این ایمانی که دیده می شود ایمان ما را هم تقویت می کند. هرچه ایمان در اوج خودش و لحظه های ناب خودش تجلی پیدا کند اثرش در ایمان دیگران بیشتر است و شهادت هم به همین دلیل آن اثر با عظمت را بر ایمان دیگران دارد.

وقتی در مسیر کربلا، در پیاده روی اربعین عشق و خلوص و محبت به اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را مردم مشاهده می کنند -که خودش معجره است- بعد از 1400 سال این همه ارادت رو به افزایش چگونه در دل ها پدید آمده ؟ این خود روایت یک معجزه است. مجزه ایمان به اولیاء خدا. زمانی که کسانی در این مسیر قرار بگیرند واین ایمان زائرین اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را ببینند موحد و مومن تر می شوند. هر کسی کاهل نمازی می کرد وقتی این اوج ایمان را می بیند نماز خوان تر می شود. ما باید کاری کنیم که ایمان ها تقویت شود. راحت ترین و موثرترین راه برای این کار این است که فرد، ایمان های متجلی شده را پیدا کند.

ایمان به ولی خداست که ریشه عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را تشکیل می دهد و الا مظلوم در عالم بسیار است حتی سر از بدن جدا، تشنه لب . درست است که حجم این مصائب به گونه ای خاص در کنار یکدیگر قرار گرفته و بی نظیر شده اما واقعا سوز عاشقان اباعبدالله الحسین (علیه السلام) به خاطر حجم مصیبت نیست. یک ذره از مصائب اباعبدالله الحسین (علیه السلام) هم چشم ها را گریان میکند. یک روضه کوتاه خوانده می شود همه بشدت متاثر می شوند و این نتیجه ایمان به ولی خداست. مومنین نمیتوانند کوچکترین اسایه ادب و مصیبت به اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را تحمل کنند لذا عزاداری برای ایشان تجلی ناب ترین ایمان هاست. ابلیس هم نماز می خواند اما بعد مشخص شد که ایمانش درست نبوده و کافر است . انسان زمانی که ایمان به ولی خدا بدست بیاورد صداقت ایمانش به خداوند هم مشخص می شود و لذا ایمان به ولی خدا علامت عمق ایمان به خداست. در اربعین میلیون ها نفر ایمان عمیق خود را به ولی خدا به نمایش می گذارند و معلوم است که اثر معنوی بالایی را بر انسان خواهد گذاشت و ضعف ایمان ها را بر طرف می کند.

حضور شیعیان کشورهای مختلف از سراسر جهان در پیاده روی اربعین نشان از چیست و از این فرصت چه استفاده ای می توان نمود؟

بیداری ملت ها در منطقه قبل از هر کشوری در عراق به راه افتاد و آن هم با اظهار ارادت به اباعبدالله الحسین (علیه السلام) که عمده تجلی آن نیز در زیارت با پای پیاده و هر سال از سال گذشته با شکوه تر است. عرض ارادتی که نه تبلیغات خاصی برایش شده و نه مردم آموزش های خاصی برای این موضوع دیده بودند. بعد از سی سال محجور بودن و مظلوم بودن ذکر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) به علت ظلم حزب بعث و با این همه تحولی که بی سابقه بود؛ این حرکت عظیم مردم نشان دهنده بیداری دل هاست که بعدها نمونه هایی از آن را در کشورهای دیگر هم به سطح خودشان مشاهده می کنیم.

ممکن است بسترهایی که موجب شد این بیداری به وجود بیاید امور متعددی باشد مثل اشغال‌گری آمریکا و نبرد صوری او با رژیم صدام؛ ولی به هر حال مردم فرصتی پیدا کردند و در این فرصت ایمان و بصیرت خودشان را به نمایش گذاشتند و این جریان به هر حال حرکتی است که راه خودش را در دل تاریخ باز خواهد کرد و به اهداف خودش خواهد رسید. امیدواریم در فضای جدیدی که در کشورهای منطقه به وجود آمده بتوانند با بزرگداشت عزای اباعبدالله الحسین (علیه السلام) این حقیقت مشترک بین مذاهب اسلامی را بیشتر تجلی دهند. مردم جهان باید اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را که عامل همه انقلاب هاست بهتر بشناسند. عشق به حسین(علیه السلام) در دل ها بیش از پیش جای خودش را باز نماید که با همین پیاده روی ها و همین حرکت های زینب وار مقدماتش را می توان فراهم کرد و انشاء الله حرکت میلیونی مردم در اربعین زمینه ساز یک بیداری جهانی شود.

اهمیت حضور عزاداران حسینی و مردم کشورمان در مراسم پیاده روی اربعین به چه میزان است؟

کسانی که گریه می کنند برای اباعبدالله الحسین (علیه السلام) حیف است بزرگترین مجلس عزاداری را درک نکنند. باید بیایند ببینند اباعبدالله الحسین (علیه السلام) با دل ها چه می کند و عظمت حج حسینی را از نزدیک مشاهده کنند و لذت ببرند و بهترین اشک های خودشان را در چنین محفل با عظمتی از دیدگان جاری کنند. کسانی که دوست دارند در این مجالس قطره ای از دریا باشند، بیایند در موقعیت پیاده روی اربعین قرار گرفته و قطره ای از اقیانوس عزاداران حسینی شوند. حیف است که اربعین کربلا درک نشود. میعادگاه اهل عبادت ایام حج تمتع است و میعادگاه عزاداران اباعبدالله الحسین (علیه السلام) اربعین در کربلاست و این از علائم شیعه است. بنده به همه ذاکران و سینه زنان حسینی عرض می کنم که اگر می خواهند اجرشان را از خانم زینب کبری (سلام الله علیها) بگیرند اربعین به کربلا بیایند. چرا که طبق روایات، این بانوی بزرگوار در اربعین به کربلا بر می گردند. ذاکرین و سینه زنان حسینی بیایند در کربلا اجرشان را حضوری از خانم حضرت زینب (سلام الله علیها) دریافت کنند. بزرگترین کار این است که در سیل کاروان حضرت قرار بگیریم و رجعت همه مردم به سوی اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را به چشم خود مشاهده کنیم رجعتی که انشاء الله مقدمه می شود برای تعجیل ظهور حضرت حجت (علیه السلام).

اگر کسانی می خواهند آینده جهان را ببینند و در رقم زدن آینده جهان موثر باشند بیایند و اربعین را ببینند. بزرگترین میعادگاه منتظران آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف). بیایند و ببینند که مقدمه چینی برای ظهور حضرت صاحب الزمان همین اجتماع اربعین حسینی است و بزرگترین سرمایه اجتماعی ما که محبت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) است؛ در اجتماع اربعین متجلی میشود.

یک زمانی حضرت امام خمینی(ره) می فرمودند راه قدس از کربلا می گذرد و این یک تعبیر کنایه ای و پر رمز و راز بود؛ چرا که هنوز هم راه قدس از کربلا می گذرد و آزادی قدس یعنی نجات جهان از استکبار و ظلم و راه آن تنها از مکتب حسینی و عشق حسینی عبور میکند که کربلا تجلی گاه این عشق است و از کربلاست که جهان بشری آزاد خواهد شد. انشاء الله از آینده جا نمانیم.

جایگاه اربعین در کلام امام رضا(ع)

ائمه(ع) در زمینه بزرگداشت اربعین خود پیشقدم بوده و اعمال مخصوصی را برای این روز دستور داده اند . بیستمین روز صفر یعنی اربعین زمانی است که کاروان اسرا، از شام به مدینه بازگشتند و روزی است که جابر بن عبدا… انصاری، صحابی رسول خدا (ص)، از مدینه به کربلا رسید و به زیارت قبر امام حسین(ع) رفت و او نخستین کسی است که قبر آن حضرت را زیارت کرد. در این روز، زیارت امام حسین(ع) مستحب است و این زیارت، همان زیارت اربعین است که امام حسن عسکری(ع) آن را از نشانه های مؤمن دانسته اند.(1)

عدد چهل در روایات و احادیث جایگاه ویژه ای دارد. چله نشینی یا همان مراقبت و توجه به خداوند در مدت چهل روز هم در احادیث و روایات جایگاه ویژه ای دارد و توجه به ترک گناه، عبادت خالصانه، گرامی داشتن نماز و مواردی دیگر همچون صدقه دادن و دعا برای سایر مومنین نیز در این چهل روز توصیه شده است.

روایاتی که در مورد اربعین وارد شده است، بیشتر به سیر باطنی و تعالی روحی توجه دارد و در واقع چنین استفاده می شود که انسان هر حرکت مخلصانه و خداخواهانه ای را که تا چهل بار ادامه گر باشد، پس از آن دریچه ای از نور و روشنایی بروی او گشوده می شود و آغاز یک سلسله جوشش‌ها و لذت‌ها، بینایی‌ها و رویش‌ها در زندگی روحانی و معنوی اوست. امام رضا علیه السلام در این زمینه می فرماید: من خلص لله اربعین یوما فجر الله ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه؛ هر کس خود را چهل روز برای خداوند خالص و پاک گرداند، خداوند چشمه های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می سازد.(2)

در روایتی دیگر از امام رضا (ع) درباره خصوصیت عدد چهل آمده است: إن النُطفه تَکوُنُ فِی الرَحِمِ أربَعینَ یَوماً ثُمَ تَصیرُ عَلَقَه أربَعینَ یَوماً ثُم تَصِیرُ مُضغَه ً أربَعینَ یَوماً فَإذا کَمُلَ أربَعَه أشهُر بَعَثَ اللهُ مَلِکَینِ خَلاقَینِ فَیَقُولانِ یا رَبِ مَا تَخلُق؛ نطفه چهل روز در رحم می ماند سپس چهل روز به صورت علقه است و پس از آن به مدت چهل روز به شکل مضغه در می آید و وقتی چهارماهه شد خداوند دو فرشته را برای تکمیل آفرینش آن می فرستد و… (3)

اربعین روز تجدید عزاداری برای سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین است . امام رضا (ع) در باره اهمیت سوگواری و تعزیه برای آن حضرت(ع) فرمودند: مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا وَ بَکَى لِمَا ارْتُکِبَ مِنَّا کَانَ‏ مَعَنَا فِی‏ دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ ذُکِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَکَى وَ أَبْکَى لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیَا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ؛ کسى که متذکر مصایب ما شود و به جهت ستم‏هایى که بر ما وارد شده گریه کند، در روز قیامت با ما خواهد بود و مقام و درجه ما را خواهد داشت و کسى که مصیبت‏هاى ما را بیان کند و خود بگرید و دیگران را بگریاند؛ در روزى که همه چشم‏ها گریان است، چشم او نگرید و هر کسى در مجلسى بنشیند که در آن مجلس، امر ما را زنده مى‏کنند؛ روزى که قلب‏ها مى‏میرند، قلب او نخواهد مرد . (4)

امام رضا(ع) همچنین در اهمیت عزاداری برای ابا عبدالله الحسین(ع) مى‏فرماید: «… پسر شبیب! اگر مى‏خواهى براى چیزى گریه کنى، پس براى حسین بن على(ع) گریه کن که او را ذبح کردند؛ چنان که گوسفند را ذبح مى‏کنند… پسر شبیب! اگر براى حسین چنان گریه کنى که اشک‏هایت بر گونه‏هایت جارى شود، خداوند همه گناهان کوچک و بزرگ تو را مى‏آمرزد، اندک باشد یا بسیار…».(5)

در اربعین زیارت امام حسین (ع) جزو نشانه های مؤمن برشمرده شده است. امام رضا (ع) فرمودند: «من زار قبر ابی عبداللّه بشطّ الفرات کان کمن زار اللّه فوق عرشه؛(24) هر کس قبر امام حسین(ع) را در کنار رود فرات زیارت کند، مانند کسی است که خداوند را در بالای عرش زیارت کرده است».(6)

پی نوشت ها:

1. بحار جلد، 98، ص331

2. عیون اخبار الرضا(ع) ، ج 2، ص 85

3. الکافی، ج6، ص13

4. بحارالانوار، ج 43، ص 278

5. بحارالانوار، ج 44، ص 285

6. وسایل الشیعه، ج 10، ص

hربعین، فرصتی برای بازخونی قیام سرخ عاشورا/ زیارتی هم ردیف نمازهای واجب!

 

اربعینی بر عزاداران و ارادتمندان خاندان نبوت گذشت که سراسر لبریز از پیوندهای عاشقانه میان شیعیان و مولایمان حضرت حسین علیه السلام بود. امیدواریم که ذات اقدس الهی به کرم و رحمت خودش از همگی قبول فرماید.مناسب است از این فرصت مناسب استفاده کنیم و اندکی درباره ماجرای کربلا تامل داشته باشیم.

از مباحث بسیار مهم در عاشورا شناسی، بحث اهداف حادثه کربلاست. تردیدی نیست در اینکه امام معصوم کاری را که انجام می دهد بر اساس حکمت و عقلانیت است و به اصطلاح علما کار عبث و بیهوده از چنان مقامی سر نمی‌زند. از این روست که اندیشمندان و متفکران برجسته در صدد برآمدند تا برای این ماجرا به جستجوی علل عقلانی برآیند و در کنار مطالبی که در برخی روایات آمده و قیام را تکلیف سید الشهدا علیه السلام بیان کرده است[۱] به کنکاش عقلانی ادامه دهند؛ چه، منافاتی ندارد که یک تکلیف دینی دارای ابعاد اجتماعی و عقلانی نیز باشد.

دو نکته مهم در اینجا وجود دارد که نباید با هم خلط شود:

یکی اینکه در اینجا دو مطلب وجود دارد: مطلب اول “آثار و نتایجی که بر ماجرای کربلا مترتب شد، کدام است؟” به تعبیر دیگر پس از شهادت امام حسین چه تاثیرات مختلفی در دنیای اسلام اتفاق افتاد. بحث دوم اینست که خود حضرت از قیامشان چه اهدافی داشتند. تفاوت دو بحث روشن است. ممکن است یکسری اتفاقات به صورت ناخواسته بر یک نهضت مترتب شود و همچنین ممکن است به علت مساعد نبودن شرایط، اهداف قیام محقق نگردد.

بحث ما درباره مطلب دوم است.

نکته دوم اینکه یک قیام ممکن است دارای اهداف کوتاه مدت و بلند مدت باشد. بر این اساس ممکن است هدف نزدیک حضرت حسین علیه السلام امر به معروف و هدف دورتر ایشان سرنگونی حکومت جور اموی بوده باشد.

اما اصل بحث: به لحاظ تاریخی تردیدی نیست که حضرت حسین(علیه السلام) تنها برای شهید شدن آن هم در سرزمین کربلا، قیام نکردند. اگرچه بیعت نکردن با یزید علت خروج حضرت از مدینه و مکه بوده است اما توجه به نامه‌های کوفیان و فرستادن سفیر برای بیعت با آنان حکایت از تلاش حضرت برای انجام یک قیام مسلحانه علیه حکومت جور یزید دارد. مشکل مهمی که در این بحث وجود دارد اینست که با توجه به اخبار متعددی که شهادت حضرت را پیش بینی کرده بود و با توجه به بحث «علم امام به برخی مسائل غیبی» که در علم کلام محل بحث است، چگونه می‌توانیم مساله را تبیین نماییم که از طرفی علم حضرت زیر سوال نرود و از طرف دیگر این واقعیت تاریخی که امام برای گرفتن حکومت تلاش کردند به اشکال برنخورد.

از پاسخ های عرفانی و باطنی حادثه که بگذریم، دو دیدگاه اصلی در بحث وجود دارد: یکی دیدگاهی که اصل را بر شهادت طلبی امام بنا می‌کند و معتقد است حضرت از ابتدا به دنبال شهادت بوده است و اقدامات تاریخی حضرت در مورد ارتباط با کوفیان و بیعت و حرکت به سمت کوفه و… به نوعی ظاهر سازی است. دیدگاه دوم در برابر معتقد است که حضرت کاملا به دنبال تشکیل حکومت بودند و شکستشان به علت برخی عوامل اتفاقی همانند آمدن ابن زیاد به کوفه می‌باشد. بنا بر این شهادت حضرت یک حادثه است که با وجود پیش بینی در روایات نبوی و علوی، تاثیری در اقدامات و منویات حضرت نداشته است. هر دو دیدگاه طرفدارانی دارد که هریک به دلایل متعددی استناد کرده‌اند.

اما دیدگاه وسطی وجود دارد که تلاش کرده است به نحوی میان هر دو نظر جمع کند. هم واقعیات تاریخی را نادیده نگیرد و هم به لحاظ کلامی از علم امام پاسداری کند. از منظر این دسته علم غیب پیامبران و امامان سبب تکلیف نمی شود. آنان بر اساس این دیدگاه معتقدند که امام حسین علم به شهادت داشتند اما به آن ترتیب اثر نداده و بر اساس مصالح مسلمانان قصد تشکیل حکومت اسلامی داشته است. از دیدگاه این دسته با وجود علم غیب حضرت: «قیام امام در برابر یزید و بیعت گرفتن مسلم بن عقیل در کوفه برای آن حضرت پس از اعلام آمادگی شیعیان برای تشکیل حکومت اسلامی دلیل روشنی است بر اینکه قیام او برای تشکیل حکومت اسلامی بوده است.»[۲]

تحقیق این بحث، سر درازی دارد هدف ما اشاره و مروری به اصل موضوع بود.

در زیارات حضرت حسین(علیه السلام) زیارت اربعین از این جهت که اشاره به یکی از اهداف بلند مدت شهادت حضرت دارد جالب توجه است: «و بذل مهجته لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة.»[۳] خون دلش را در راه تو ریخت تا بندگانت را از نادانی و حیرت گمراهی نجات دهد.

خوب با توجه به حوادث تاریخی، ممکن است گفته شود در چه زمانی این امر محقق شد. چه وقت مردم از گمراهی نجات پیدا کردند. پاسخ اینست که اولا همان گونه که گفتیم نیت حضرت با تحقق خارجی آن تفاوت دارد. ممکن است نیت امام از نهضت بزرگش این باشد که همه مردم را از گمراهی نجات دهد اما در مقام تحقق به علت موانع به بخشی از این هدف والا دست یابد. علاوه بر آن بر اساس تاریخ مسلم اسلامی، شهادت حضرت زمینه ساز توجه مضاعف مردم به اهل بیت(علیهم السلام) را فراهم آورد و یکی از علل نشر و گسترش تشیع را فراهم آورد. تعداد شیعیان که به شدت اندک بود، در کمتر از یک قرن چنان گسترش یافت که در ابتدای امامت حضرت کاظم(علیه السلام) در سال۱۴۸ هجری، شیعیان به یکی از مذاهب اسلامی تبدیل شده و در اقصی نقاط کشور اسلامی با مقام امامت در ارتباط بودند. نور ولایت که در حال خاموشی بود چنان جاذبه‌ای پیدا کرده بود که حتی عباسیان برای سرنگونی خاندان اموی از شعار خونخواهی اهل بیت(علیهم السلام) سود جستند. شعار ارادت به اهل بیت گسترش یافت و زمینه برای انزوای دشمنان فراهم آمد.

زیارتی هم ردیف نمازهای واجب!


هر ساله مصادف با اربعین حسینی جمع کثیری از عاشقان امام حسین علیه السلام به قصد زیارت تربت پاک ایشان از اقصی نقاط جهان به سوی آن حضرت رهسپار شده، مشقت راه را به جان می خرند تا عشق و ارادت خویش را به مولایشان ثابت کنند. گفتنی است در این زیارت و زیارت نامه ای که به نام زیارت اربعین معروف است، حکمتی نهفته است که دریافت آن انسان را متدین می کند.

در باب اهمیت زیارت اربعین آمده است: امام حسن عسکرى فرموده است: پنج چیز از نشانه‏هاى مومن است. گزاردن پنجاه و یک رکعت نماز واجب و نافله و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست کردن و پیشانى بر خاک ساییدن و بلند گفتن‏ بسم الله الرحمن الرحیم(روضة الواعظین/ ترجمه مهدوى دامغانى،ص: ۳۲۱)

اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه های ایمان است، بلکه طبق این روایت در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. بر پایه این روایت، همان گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت است. به دیگر سخن، براساس فرموده رسول خدا(صل الله علیه): عصاره رسالت نبوی (صلی الله علیه) قرآن و عترت است؛ «إنى تارک فیکم الثقلین… کتاب الله و… عترتى أهل بیتى» . عصاره کتاب الهی که دین خداست، ستونی دارد که نماز است و عصاره عترت نیز ستونش زیارت اربعین است که این دو ستون در روایت امام عسکری(علیه السلام) در کنار هم ذکر شده است؛ امّا مهمّ آن است که دریابیم نماز و زیارت اربعین انسان را چگونه متدین می کنند.

زیارت زمانی مثمر ثمر واقع می شود که با تأمل و تفکر همراه باشد، و زائر به واسطه آن معرفتی کسب کند، از این رو زیارت و خواندن زیارت نامه بدون توجه به مفاهیم و معانی که در برش نهفته است اگر چه خالی از فایده نیست اما اصل مطلب نیز به جای نیامده است. زیارت اربعین نیز به ظاهر در بردارنده مفاهیم ساده ای است اما با کمی دقت متوجه می شویم که یک صفحه دعا چه معارف و رسالت عمیقی در دل خویش جای داده است.

تعبیه دو هدف در متن زیارت اربعین

گفته شده که هدف اساسی سالار شهیدان نیز تعلیم و تزکیه مردم بوده است و در این راه، هم از طریق بیان و بنان اقدام کرد و هم از راه بذل خون جگر که جمع میان این راه ها از ویژگی های ممتاز آن حضرت(علیه السلام) است.

خلاصه آن که رسالت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) تعلیم کتاب و حکمت از یک سو و تزکیه نفوس مردم از سوی دیگر بود تا هم جاهلان را عالم نماید و هم گمراهان را هدایت کند و در نتیجه، جهل علمی و جهالت عملی را از جامعه جدا سازد. همین دو هدف در متن زیارت اربعین سالار شهیدان(علیه السلام) تعبیه شد؛ چنان که منشأ ددمنشی منکران رسالت و دشمنان نبوّت، حبّ دنیا و شیدایی زرق و برق آن بود و عامل مهمّ توحّش منکران ولایت و دشمنان امامت نیز همان غَطْرَسه دنیا و دلباختگی به آن بود، که در بخشی از زیارت اربعین به آن اشارت رفته است: «و تَغطْرَس و تَرَدّی فى هواه»(کتاب شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی،آیت الله جوادی آملی)

تعلیم و تزکیه در کنار هم


مسافری که قصد عزیمت به سوی کربلا را دارد می بایست در این سفر مهم تر از هر امر دیگر دو راه را پیشه خویش سازد.

یک: در ابتدای سفر که آماده حرکت است به قیام آن حضرت بندیشد که چرا ایشان حاضر به چنین ایثاری شدند و هدفشان چه بوده و چه نیکوتر که به دنبال حل مسئله برآمده و خود در ابتدا با استفاده از منابع موثق پاسخ خویش را به دست آورد. همین امر بهانه ای می شود که در ادامه راه نیز سوالات متعدد دیگر ذهن فرد را به خود مشغول داشته و نتیجه این سوالات این شود که اولا نگاه و دید خویش را نسبت به جهان پیرامون خویش بازتر ساخته و در صدد دست یافتن به حقیقت جهان هستی برآید چرا که دیگر برای این فرد در پس هر اتفاقی معنایی نهفته است و جهان و رویدادهایش هیچ در هیچ نیست. دوم آنکه در می یابد برای رسیدن به حقیقت می بایست از در علم و حکمت وارد شد و با ذهنی عاری از معارف نمی توان کاری از پیش برد و این می شود که پی به ضرورت کسب علم و معرفت برده و درصدد کسب آن بر می آید. حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود که‏: کسب علم بکنید؛ زیرا که علم، وسیله است میان شما و میان خداى- عزَّ و جلَّ-، و طلب علم، واجب است بر هر مسلمانی.( منهج الیقین‏ ص۳۸۶)

دوم: همان گونه که اشاره کردیم رسالت امام حسین علیه السلام تعلیم در کنار تزکیه و تهذیب بود، تهذیب نفس نوعی جهاد و مبارزه با دشمنان درونی است، که در کمین انسان ها هستند. (اخلاق در قرآن، آیت الله مکارم شیرازی) اگر انسان خباثت را از نهادش بیرون نکند هر چه درس بخواند و تحصیل بکند نه تنها فایده ای بر آن مترتب نمی شود بلکه ضررها دارد علم نور است ولی در دل سیاه دامنه ظلمت و سیاهی را گسترده تر می سازد آنان که دین سازی کرده و باعث گمراهی انبوهی شده اند اکثرشان اهل علم بوده اند.(جهاد اکبر، امام خمینی ره)

مسافری که بار سفر به سوی کربلا را بسته و پای پیاده به آن سو می رود اگر تهذیب نفس نداشته و در اثنای سفر مرتکب اشتباهات اخلاقی و رفتاری ریز و درشت شود نه تنها اجری از این سفر نبرده بلکه چهره مومن و مسلمان را خدشه دار می سازد؛ چرا که اربعین حسینی میعادگاه عاشقان حضرتش و جلوه گاه محبان اوست و حال اگر این محب چهره زشتی از خویش به نمایش گذارد دیگر ملت ها و اقوامی که در مواجه با او قرار می گیرند از او و محبوبش چه خواهند گفت؟!

مسافر دشت نینوا با مدد جستن از دو بال حکمت و تزکیه است که مولایش را در به ثمر رساندن رسالتش یاری کرده و در جواب ندای هل من ناصرینصرنی به امام معصومش لبیک می گوید و چنین زیارتی است که انسان را متدین می سازد، و تدین واقعی یعنی آراسته بودن به علم و حکمت و پیراسته گشتن از هوای نفس.

در این دنیای پرتلاطم و پرزرق و برق که انسان را در گرداب گناه غرق می کند، زندگی سلمان فارسی برای ما ایرانیان الگویی شایسته است.


فضیلتهای برجسته سلمان

سلمان، الگوی مسلمان کمال جو، وارسته و خودساخته است و ارزشهای متعالی بسیاری در خویش گردآورده بود. بخشی از این فضایل عبارت است از:
1 - نزدیکی به رسول خدا(ص)

سلمان، پس از پذیرفتن اسلام، چنان در راه ایمان و معرفت اسلامی پیش رفت که نزد رسول خدا جایگاهی والا یافت و مورد ستایش معصومان(ع) قرار گرفت. بخشی از سخنان آن بزرگان در باره سلمان چنین است:

الف) در ماجرای جنگ خندق، که در سال پنجم هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان پیرامون شهر خندق کندند. هر گروهی می خواست سلمان با آنها باشد; مهاجران می گفتند: سلمان از ما است. انصار می گفتند: او از ما است. پیامبر(ص) فرمود: «سلمان منا اهل البیت » (1) ; سلمان از اهل بیت ما است.

عارف معروف، محی الدین بن عربی، با اینکه از علمای اهل تسنن است، در شرح این سخن پیامبر اکرم(ص) می گوید: پیوند سلمان به اهل بیت (علیهم السلام) در این عبارت، بیانگر گواهی رسول خدا(ص) به مقام عالی، طهارت و سلامت نفس سلمان است; زیرا منظور از اینکه سلمان از اهل بیت (علیهم السلام) است، پیوند نسبی نیست; این پیوند بر اساس صفات عالی انسانی است. (2)

ج) پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«هر که می خواهد به مردی بنگرد که خداوند قلبش را به ایمان درخشان کرده، به سلمان بنگرد.» (3)

و) امام صادق(ع) فرمود:

«سلمان علم الاسم الاعظم » (4) ; سلمان اسم اعظم را می دانست.

این سخن بدان معناست که سلمان از نظر عرفان، به مقامی رسیده بود که حاصل اسم اعظم الهی بود. اگر کسی چنین لیاقتی داشته باشد، دعایش به اجابت می رسد و کرامات عظیمی از او سر می زند.
2 - علم سلمان

وسعت و عمق آگاهیهای سلمان به حدی بود که برای هر کس قابل هضم نیست. امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) و علی(ع) اسراری را که دیگران قدرت تحمل آن را نداشتند به سلمان می گفتند و او را لایق نگهداری علم مخزون و اسرار می دانستند; از اینرو یکی از القاب سلمان، «محدث » است. (5)

سلمان دارای علم بلایا و منایا (حوادث آینده) بود و همچنین از متولمان(قیافه شناسان) و محدثان به شمار می رفت. جایگاه علمی سلمان چنان بود که امام صادق(ع) در باره اش فرمود: «در اسلام، مردی که فقیه تر از همه مردم باشد، همچون سلمان، آفریده نشده است.» (6)

3 - عبادت سلمان

آنچه به عبادت سلمان ارزش بیشتری می دهد، علم و آگاهی اوست. چرا که عبادت آگاهانه و پرستش از روی بصیرت از عبادت سطحی و ظاهری ارزشمندتر است.

امام صادق(ع) فرمود: روزی پیامبر اسلام(ص) به یاران خود فرمود: کدام یک از شما تمام روزها را روزه می دارد.

سلمان گفت: من، یا رسول الله.

پیامبر(ص) پرسید: کدام یک از شما تمام شبها را به عبادت می گذراند؟

سلمان گفت: من، یا رسول الله.

حضرت پرسید: آیا کسی از شما هست که روزی یک بار قرآن را ختم کند؟

سلمان گفت: من یا رسول الله.

یکی از حاضران که جوابهای سلمان را خودستایی و فخرفروشی می پنداشت، گفت: اکثر روزها دیده ام که سلمان روزه نیست، بیشتر شب را هم می خوابد و بیشتر روز را به سکوت می گذراند، پس چگونه همیشه روزه است و هر شب برای نیایش با خدا بیدار می ماند و روزی یک بار قرآن را ختم می کند؟!

پیامبر(ص) فرمود: ساکت باش! تو را با همسان لقمان چه کار؟ اگر می خواهی چگونگی اش را از خودش بپرس تا خبر دهد.

سلمان گفت: در ماه سه روز روزه می گیرم و خداوند فرموده است: «هر کس عمل نیکی انجام دهد پاداش ده برابر دارد. از طرف دیگر، روز آخر شعبان را روزه گرفته و آن را به روزه ماه رمضان متصل می کنم و هر که چنین کند، پاداش روزه همیشه را دارد. از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: هر کس با طهارت بخوابد، در ثواب، چنان است که تمام شب را عبادت کرده باشد. اما ختم قرآن، رسول خدا(ص) فرمود: هر کس یک بار سوره «قل هوالله » را بخواند، پاداش یک سوم قرآن را دارد و هر که دو بار بخواند، دو ثلث قرآن را خوانده است و هر که سه بار بخواند، گویا قرآن را ختم کرده است. و نیز حضرت فرمود: یا علی، هر کس تو را با زبان دوست بدارد یک سوم ایمانش کامل شده، هر که با دل و زبان وستت بدارد، دو ثلث ایمان او کامل شده; و هر که با دل و زبانش دوستت بدارد و با دست هم یاری ات کند، تمام ایمان را به دست آورده است.» (7)
4 - زهد سلمان

آیات و روایات نشان می دهد که «زهد» به معنای حرام ساختن نعمتهای الهی بر خود نیست. زهد به معنای عدم دلبستگی به امور مادی است. یکی از مواردی که در تمام زوایای زندگی سلمان، از آغاز تا پایان عمر، دیده می شود زهد، پارسایی و بی رغبتی او به دنیاست.

سلمان، که پیرو راستین پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) بود، راه آنان را پیش گرفت و حتی وقتی فرماندار مدائن بود، ساده زیستی را رها نکرد. زهد و وارستگی سلمان از ایمان عمیق او سرچشمه می گرفت; زیرا هر کس ایمان قویتر داشته باشد، از جاذبه های دنیوی آزادتر است. امام صادق(ع) فرمود:

«ایمان ده درجه دارد، مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ایمان است.» (8)

سلمان، خانه نداشت و هرگز دل به خانه سازی نمی داد. شخصی از او خواست تا برایش خانه ای بسازد ولی سلمان راضی نشد. سرانجام به سبب اصرار شخص نیکوکار اجازه داد برایش خانه بسازد، ولی سفارش کرد خانه چنان باشد که هنگام ایستادن سر به سقف آن بخورد و هنگام خوابیدن پا به دیوار برسد. (9)

سلمان پارسا، حتی حقوق اندک سالانه (10) خود را هم به نیازمندان می داد و بسیار اندک برای خود برمی داشت.
5 - دفاع از حریم ولایت

آنچه در زندگی سلمان، بسیار چشمگیر و جالب است عدم بی تفاوتی اوست. او با هوشیاری و جدیت کامل در صحنه های مختلف حضور داشت و در پیروی از امام حق لحظه ای تردید نکرد. او همواره، از هر فرصتی، برای گفتن حق بهره می برد و مسلمانان را به امامت حضرت علی(ع) فرا می خواند. آن بزرگوار پیوسته این سخن رسول خدا را برای مردم تکرار می کرد:

«همانا علی(ع) دری است که خداوند گشوده است. هر کس در آن وارد شود، مؤمن است و هر کس که از آن خارج گردد، کافر است.»

بعد از رحلت جانسوز رسول خدا(ص)، غصب خلافت و مظلومیت حضرت علی(ع)، سلمان در خطبه ای بسیار فصیح، که می توان آن را «کوبنده و افشاگرانه » خواند، چنین گفت:

«ای مردم! هر گاه فتنه ها و آشوبها را همچون پاره ظلمانی شب دیدید که برجستگان در آن به هلاکت می رسند، بر شما باد به آل محمد(ص) چرا که آنها راهنمایان به سوی بهشتند، و بر شما باد علی(ع). ای مردم! ولایت را در میان خود همانند سر قرار دهید.»

یعنی اگر ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را نداشته باشید، مسلمان حقیقی نیستید و دین شما سودی ندارد. (11)
نقش سلمان در تشیع ایرانیان

یکی از کارهای بسیار مهم سلمان، که بخش اعظم زندگی او را فرا گرفته بود، تلاش پیگیر او در معرفی اسلام ناب و تشیع راستین بعد از رحلت رسول خدا(ص) است. او در این راستا در مدینه جهاد کرد و از هر فرصتی بهره برد. وقتی به مدائن آمد، همین عقیده را دنبال کرد و نقش بسیاری در تشیع ایرانیان داشت.

می پرسند: با اینکه اسلام در عصر خلافت خلیفه دوم وارد ایران شد، چرا اکثریت قاطع مردم ایران، شیعه حضرت علی(ع) هستند؟

در پاسخ باید گفت: عوامل متعددی سبب این گرایش است. از نخستین عوامل این گرایش، وجود سلمان در مدائن و رفت و آمد او به کوفه و حوالی آن و حتی اصفهان و … بود. سلمان پیام آور اسلام ناب، منادی تشیع و نویدبخش مذهب اهل بیت (علیهم السلام) بود و اکثر ایرانیان این ندا و نوید را شنیدند و پذیرفتند. (12)
وفات

سلمان سرانجام، پس از عمری طولانی و بابرکت، در اواخر خلافت عثمان در سال 35ه .ق وفات یافت. (13) حضرت علی(ع) پیکرش را غسل داد، کفن کرد و بر آن نماز گزارد. همراه آن حضرت، جعفر بن ابی طالب و حضرت خضر، در حالی که با هر یک از آن دو هفتاد صف از فرشتگان بودند بر پیکر سلمان نماز گزاردند. (14) بعضی از راویان چنین نقل کرده اند که حضرت علی(ع) بر کفن سلمان شعری نوشت که معنای آن چنین است:

«بر شخص کریم و بزرگواری وارد شدم، بی آنکه توشه نیک و قلب پاک داشته باشم; ولی بردن توشه نزد شخص کریم و بزرگوار، زشت ترین کار است.» (15)

مرقد شریف حضرت سلمان(س) در مدائن، در پنج فرسخی بغداد، نزدیک تاق کسری قرار دارد.

در این دنیای پرتلاطم و پرزرق و برق که انسان را در گرداب گناه غرق می کند، هر کس الگویی می خواهد تا با سرمشق قرار دادن روش و کردارش کشتی وجودش را سالم به ساحل سعادت برساند; و زندگی سلمان فارسی برای ما ایرانیان الگویی شایسته است.

 

1- مجمع البیان، ج 2، ص 427.

2- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 18، ص 36.

3- احتجاج طبرسی، ج 1، ص 150.

4- اعیان الشیعه، ج 7، ص 287.

5- بحار، ج 22، ص 331.

6- تنقیح المقال، ج 2، ص 47.

7- بحارالانوار، ج 22، ص 317.

8- همان، ص 341.

9- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ص 36.

10- حدود چهار تا شش هزار درهم.

11- بهجة الآمال، ج 4، ص 418.

12- کتاب ایرانیان مسلمان در صدر اسلام، ص 201.

13- بحار، ج 22، ص 391 - 392.

14- همان، ص 373.

15- طرائف الحقائق، ج 2، ص 5.

 

 



سلام بر تو که نیازمندان را باب الحوائجی.

قالَ الاِْمامُ الْکاظم(علیه السلام) :

«إِذا أَرادَ اللّهُ بِالذَّرَّةِ شَرًّا أَنْبَتَ لَها جَناحَیْنِ، فَطارَتْ فَأَکَلَهَا الطَّیْرُ.»:
هر گاه خداوند بدى مورچه را بخواهد، به او دو بال می دهد که پرواز کند تا پرنده ها او را بخورند.

ولادت  هفتمین فخر عالم امکان  امام موسی کاظم علیه السلام تهنیت باد


1 2 ...3 4 6 7
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31