مادرش منتظره...

واسه رد شدن از سیم خاردارها نیاز به یه نفر داشتن تا

روی سیم خاردارها بخوابه

و بقیه از روش رد بشن.داوطلب زیاد بود …

قرعه انداختند. افتاد بنام یه جوون.

همه اعتراض کردند الا یه پیرمرد!

گفت: ” چیکار دارید! بنامش افتاده دیگه! “

بچه ها از پیرمرد بدشون اومد.

دوباره قرعه انداختند بازم افتاد بنام همون جوون .

جوون بلافاصله خودش رو به صورت انداخت رو سیم خاردار.

بچه ها با بی میلی و اجبار شروع کردن به رد شدن از روی بدن جوون.

همه رفتن الا پیرمرد. گفتند: ” بیا! ” گفت ” نه! شما برید!

من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره!

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.